مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره
محیامحیا، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

شیرینترین شیرینی

1392/11/27 12:18
نویسنده : مامان جون
460 بازدید
اشتراک گذاری

یادمه محرم سال اول دانشگاه (کارشناسی) یه شب با دو تا از دوستان رفته بودیم کوی اساتید، برنامه های خوبی داشتن اما موقع شام، بچه یکی از اساتید روبروی ما نشسته بود و تقریباً یک سال و نیم تا 2 سالش بود، فوق العاده بامزه بود، از مامانش آب خواست بعدش سرفه ش گرفت ... مامانش گفت: الحمدلله... اون پسربچه ی بانمک هم هِی الکی سرفه می کرد تا مامانش بگه الحمدلله... ما خندمون گرفته بود ... اونقدر اون بچه بامزه و شیطون بود که آدم دلش می خواست بگیره تو بغلش و تا میتونه ببوسش...

الان از این کارها تو زیاد می کنی و من هر بار یاد اون بچه می افتم و خدا رو شکر می کنم که حتی فکرش رو هم نمی کردم این اتفاق شاید یه روزی تو خونه خودم و با من و بچم تکرار بشه... شکرت خدای مهربون ...

این روزها تو تشنه ی یادگیری هستی ... هر کاری می کنیم تو سریع یاد می گیری و کوچکترین کارها از دید تیزبینت مخفی نمی مونه ...

عزیز می گه : از دست این مهدی یاری سنگ ده منی رو هم باید آویزونش کنیم... اما اگه یه روز نبریمت اونجا زنگ می زنه دلم برا اذیتاش ! تنگ شده بیارینش ببینمش...

بچه های بزرگتر که باهات بازی می کنن تو نه سرت کلاه میره نه می تونن اذیتت کنن! کم نمیاری ...

لغت های بیشتری رو یاد گرفتی:

رَ = رفت

دا = دالی

توش = کوش (کجاست)

بَق = برق

بَ = بغل

بَ = بع بع

با = باز کن

می گمت هاپو چی می گه ؟ میگی: هاپ

می گیمت لوس شو! تو هم چشماتو محکم فشار میدی دهنتو باز می کنی و صورتتو جمع می کنی ...

چیزی می خوای می دوی میای پیشم سرتو پایین بالا می بری و میگی هوم هوم ... بعد دستمو می گیری و وقتی من بلند شدم سریع می دوی سمت چیزی که می خوای و دستت بهش نمی رسه ...

تا من و بابایی بخواهیم کنار هم بشینیم و با هم صحبت کنیم سریع می دوی میای بینمون و می خندی خودتو لوس می کنی و ...

از اون چیزی که تصورش رو می کردم ماشالله ماشالله هوشیارتر و باهوش تری و این رو به وضوح وقتی با همسن و سالات هستی می بینم و می ترسم آخرش چشم بخوری ... ایشالله بلا از هر خانه و خانواده ای دور باشه از عزیز دل ما هم دور باشه ...

خدایا عید نزدیکه ... به هر آغوشی که خالی مونده عیدی یه بچه ی سالم و شیرین عطا کن ... آمین

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

مامان ارشیا
4 اسفند 92 13:12
ما شاالله چشم نخوری ایشاالله
مامان جون
پاسخ
ممنون خاله جونم... دوست دارم خاله جونی، بوووووس