مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
محیامحیا، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

صبر

1391/11/18 10:30
نویسنده : مامان جون
152 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب مهدی یارم دلش درد می کرد و گریه می کرد،‌ داد می زد و گوله گوله اشک می ریخت دلم داشت از جا کنده می شد...

ختنه کردیمت واکسن دوماهگیتو زدیم اشک نریختی، گریه یا نق نق بی اشک بود ولی دیشب...

دیشب وقتی گریه میکردی یاد وبلاگ مامان پرهام افتادم، مامان پرهام صبر زیادی داره منم دیشب تمام تلاشمو کردم تا اشک نریزم و صبر داشته باشم.

دیشب قبل دل دردت با هم رفته بودیم خرید، سه تایی، من و بابا و مهدی یار، لباس خونه برات گرفتیم اما هرچی گشتیم لباس مناسبی واسه عیدت پیدا نکردم، کاش زودتر پیدا کنم هنوز خرید خودم، بابایی و خرید خونه و ... مونده، عید مراسم دخترعمو مهدی یارمه و کار زیاد دارم... اواسط اسفندماه امتحان دکترا هم دارم اونم تو یک شهر دیگه موندم قند عسلمو چکار کنم؟ یعنی از صبح تا شب شیر نخوری؟ آخه هیچ جوره شیشه شیر رو قبول نمی کنی و نمیخوری... واقعا موندم چکارکنم....

پسرک قشنگم امیدوارم همیشه سالم باشی و خندون، خیلی مامانی و بابایی دوست دارن،‌ بوس

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)