وروجک مامانی
سلام پسرکم، سلام عزیز دل مامانی
خیلی وروجک شدیا........ تو شکم مامانی فوتبال بازی می کنی اما تا بابایی دستشو می ذاره تا پسر گلشو ناز کنه و قربون صدقش بره ساکت و آروم می شی ، بابایی هم منتظر. ....... باز تا بابایی دستشو بر می داره دوباره شیطون و وروجک میشی .......
الهی مامان قربون پسر گلش بره، بابایی تو بهترین بابای دنیاس، خودت وقتی بیای می فهمی، اما هنوز نیومده داری خودتو واسش لوس می کنی و اذیتش می کنی ...... الهی مامان فدای پسر شیطونش بشه
عزیز دلمی، داری بزرگ می شی و مامانی اذیت می شه، دیگه لگدات محکم شده، مردی شدی واسه خودت عزیز دلم، شکم مامانی هم هی بزرگتر می شه و مامانی سنگین تر...... اما اشکال نداره عزیز دلم ، تو جا واسه رشد داشته باشی و اذیت نشی، سالم و سلامت بیای تو بغل مامانی، مامانی واسه یه خنده ی تو تمام این اذیتا رو به جون می خره قند عسلم، شاخ نباتم، پسر خوشگلم ......
عزیزکم صبرم نیست بیای تو بغلم و برام بخندی تا از خنده ی تو بابایی هم بخنده و من از خنده ی شما دوتا شاد شاد بشم، آخه می دونی پسر گلم، من عاشق باباییت هستم، خیلی دوسش دارم، بابا حسین تمام تلاششو همیشه می کنه تا ما (من و قند عسلم) زندگی خوب و راحتی داشته باشیم
بابایی نفس منه و تو جیگر من، ما عاشق همیم و تو بیای عشقمونو تکمیل تر می کنی خوشگلکم.... دوست دارم مامانی .... بوس بوس از طرف مامانی و بابایی