مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 7 روز سن داره
محیامحیا، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

دختران دیروز مادران امروز

1392/3/6 7:36
نویسنده : مامان جون
218 بازدید
اشتراک گذاری

نمیدونم چه علاقه ای به پرده داری؟!!

تا تو روروئک میگذاریمت سریع خودتو میرسونی به پرده سالن عزیز اینا (ناگفته نمونه سالن خونه خودمون کوچیکه و همون یه ریزه سالن هم پر وسیله ست و فقط می تونی غلت بزنی و روروئک خونه عزیز ایناست و  سالن بزرگشون پیست روروئک سواری جنابعالیه!) و هی بازی میکنی و می خندی!

یا اینکه اگه لباست کنارت باشه سریع برمیگردی و برش میداری دوباره برمیگردی و شروع میکنی باهاش بازی کردن.

دیروز خاله جون قربون صدقت می رفت ... بعد برگشته بهت میگه : کی فکرشو می کرد اون مامان نازنازیت بچه دنیا بیاره!!!!!!!! کی فکرشو میکرد اون مامانت که به همه چی میگفت پیف پیف بو میده (!) حالا پوشک بچه عوض کنه!!!!!!! کی فکرشو میکرد ...سوال

هی خاله جون میگفت و با عزیز می خندیدن!!!!!!!! خنده ( البته یکم فکر کردم دیدم راست میگه! اوایل که دنیا اومده بودی می خواستم پوشکتو عوض کنم دستکش یکبار مصرف! دستم میکردم  و صورتمو جمع میکردم و نفس نمیکشیدم و ... (حالا خوبه که پوشک کامل هست وگرنه واقعاً‌ نمیدونستم چکار کنم!) ! و خاله جون بهم می خندید! بعد براشون عادی شد! الانم که دیگه می شورمت!! (واقعاً من دارم این کارهارو میکنم!)

دیگه الکی که بهشت زیر پای مادرا نیست! ما برای بدست آوردنش رنج هااااااااااااا میکشیم نیشخند

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

صبا
6 مرداد 92 21:35
سلام
خدا پسرت رو حفظ کنه
من مجردم و آروزی متاهل شدن و مادر شدن
برام دعا کنید

مدتهاست که قحط خواستگاره.....


دوست عزیز من باور کن اصلا و ابدا اهل شعار دادن نیستم، وقتی با تمام وجودت شاکر نعمت های خدا (از چشم و گوش و ... تا خنده های گاه و بیگاه مادر و پدر و ... ) باشی اونوقت به همه چی خواهی رسید (کافیه ایمان داشته باشی که می شود).