مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
محیامحیا، تا این لحظه: 7 سال و 5 ماه و 17 روز سن داره

قند عسل مامان و بابا

خود آ !!!

1396/4/1 15:29
نویسنده : مامان جون
345 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از یک مدت طولانی اومدم دوباره از نور چشمانم بنویسم...

از پسرم... 

از کسی که تمام لحظات زندگیم با حرفهایش... دستهایش... خنده هایش... شیطنت هایش... بازیهایش... خرابکاریهایش... و ... آمیخته شده و من با تمام وجود خدا را شاکرم از این نعمتی که به من عطا کرده و من می بوسمش و می بویمش ،می نازم و می بالم به این دردانه پسرم ...

عصر جهالت گذشته است...

پسر از دختر برتر نیست و دختر نیز از پسر...

و در این میان هستند پسر دارانی که برای نداشتن دختر در هر کجاآبادی شروع میکنند به؛ به به و چه چه کردن از پسران و پسر داران !

 هستند کسانی که دختر دارند و باز دختر ... و با دیدن پسری انگار تمام حسرتهای دنیا در وجودشان جمع می شود و برای تخلیه ی عقده های روانی خود  خط و نشان میکشند برای ناخلف شدن پسران و کور هستند و اینهمه مدافع حرم را نمیبینند... اینهمه فدائیان رهبر را نمیبینند... اینهمه عالم و جاهد و مجاهد در راه خدا را نمی بینند ...

نه کور نیستند ... خدا پرده بر دلها و چشمهایشان نهاده...

جز خود و خود و خودیان را نمیبینن و دم می زنند از شناخت خدا! غافل از اینکه خدا یعنی خود آ ، به خود آ ، به خودت بیا ببین کجایی ، که هستی و چه هستی که بخواهی دل بشکنی ...

نماز شب خواندن ندارد کسی که دلی را می شکاند...

نماز شب!!!!

نه!!!

نماز خواندن ندارد دل شکستن!

خودبرتر بین هایی که خدا هیچ به آنها نداده و باز به خود اجازه می دهند همه چیز دیگران را به سخره بگیرند حتی چیزهایی که خدا به آنها عطا نموده و خود دخلی در آن ندارند!

بگذار کوردلان در جهالت خود بسوزند و در دنیای احمقانه ی خویش شاد باشند و گمان کنند که می سوزانند تا خنک شوند!!!!! غافل از اینکه می سوزند و می سوزند و می سوزند!!!

غمی نیست...

پسرم تو بدان در کجا هستی و از برای چه به این دنیا پا نهاده ای...

بدان اگر شبها را تا صبح به مناجات بپردازی و صبح ها را تا شب به روزه بگذرانی اگر حقی را ضایع کنی و یا دلی را بلرزانی و حتی نشکنی و فقط بلرزانی کافیست برای بی ایمانی تو!!! که خدا از حق الله می گذرد و از حق الناس نمی گذرد!

پسر عزیزتر از جانم از زمانی که در وجود من ریشه کردی از خدا شهادت در راه خودش را برایت خواسته ام تا اکنون که مردی شده ای و این را بدان که آسمانی ها به شهادت نمی رسند و این خاکی ها هستند که لایق شهادتند...

از همین کودکی با همراهی عشق جاودانه ام، دلیل هستی من و پدر عزیز تو ، دست در دست هم برای خاکی شدنت تلاش می کنیم ...

و تو ...

عزیزترین ما، دردانه پسرم مسئولیت خطیری داری!!!

خویشتن شناسی و خویشتن داری تا رسیدن به اوج!

تک تک روزهایت را در دفتر دل ثبت و ضبط می کنم و هر جمله از این جملات را خوب بخوان و بفهم که دفترها توضیح برایشان دارم.

به هوش باش و به گوش ...

فرصت اندک است!!!!!

چند صباح این دنیا را باید غنیمت شماری و خویشتن خویش را زود دریابی! 

عزیز من، دلبندم ببخش اگر با عجله و گنگ ! نصیحتت کردم!!! در واقع این نوشته های فی البداهه را مدتهاست می خواهم بنویسم و نه وقتی داشتم برای نوشتن و خواندن و پاک کردن و دوباره نوشتن و نه وقتی را برای ادامه !!!

که سخن بسیار است و بســـــــــــــــیار!

دوستت دارم میوه ی عشق من!

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

❤فاطمه جون❤❤فاطمه جون❤
31 خرداد 97 2:30
ای جااااانمممممم چه خوشگلنننن