خرید لباس عید

چند روز بود که شیر نمی خوردی، تا بغلت می کردم شیرت بدم گریه می کردی، خیلی ناراحت بودم با سرچی که کردم و سوال و جواب از دوستام فهمیدم بعضی بچه ها تو یک مقطع زمانی ( ٣-٧ ماهگی) چون هوشیار می شن و می خوان که بهشون توجه بشه شیر نمی خورن و نباید به زور به اونها شیر داد ... خیالم راحت شد میگذاشتم قشنگ گرسنه بشی بعد می گرفتمت شیرت میدادم، تا هم ول می کردی دیگه بهت نمی دادم تا خوب شدی 

چهارشنبه هم با عزیز و دایی و زندایی رفتیم خونه خاله جون، خیلی دنبال لباس واسه عیدت بودم آخر هم چیزی نخریدم تا دیروز بعد از ظهر که با عمه جون رفتیم بیرون و لباس و شلوار پیش بندی و کلاه برات خریدم، تنت کردم فقط قربون صدقه ات میرفتیم من و بابایی تا اینکه بابایی بلند شد برات اسفند دود کرد تا خودمون پسرمون رو چشم نکنیم!

دو هفته بیشتر تا عید نمونده ، این اولین عیدی هست که ما سه نفریم، امیدوارم این قشنگترین عیدی بشه که تا حالا داشتم. تو تمام زندگی من و بابایی هستی پسرک قشنگم. دوستت داریم. بوووووس